- پاره دم
- پاردم
معنی پاره دم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه کفشها را وصله کند پینه دوز لاخه دوز وصله گر، تن پرست
کسی که تازه وارد کاری شده و هنوز خسته نشده باشد تازه نفس، چای و مانند آن که تازه دم کرده باشند
معطر، خوش بو مانند نافه
خطی که به دو نقطه منتهی شود
چای که آن را تازه در قوری ریخته و دم کرده باشند، کسی که کاری را تازه شروع کرده و هنوز خسته نشده، تازه نفس
خوشبو مانند نافه بسیار معطر: مه چو مشاطگان زده بر رخ سیب خالها سیب برهنه ناف بین نافه دم از معطری. (خاقانی. سج. 429)
پینه دوز، تن پرست
کسی که پیشه اش پینه زدن به کفش یا جامه است، پینه دوز، لاخه دوز
Tattered
изорванный
zerrissen
порваний
podrwany
rasgado
stracciato
rasgado
déchiré
gescheurd
ممزّقٌ
फटा हुआ
kupukutika
ছেঁড়া
پھٹا ہوا
تسمۀ عقب پالان که روی ران ستور در زیر دم قرار می گیرد، پاردم، رانکی، قشقون
چرمی که بر زین یا پالان میدوزند و زیر دم اسب یا پس ران چارپا میاندازند رانکی قشقون
تسمۀ عقب پالان که روی ران ستور در زیر دم قرار می گیرد، رانکی، قشقون، پال دم